Islamic Republic of Iran

چو ایران نباشد تن من مباد

Islamic Republic of Iran

چو ایران نباشد تن من مباد

مشخصات بلاگ
Islamic Republic of Iran

لبیک یا خامنه ای لبیک یا خامنه ای لبیک یا خامنه ای


انقلاب ما انفجار نور بود.
امام خمینی(ره)

حضرت سید علی خامنه ای
این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست


شاخص های دولت اسلامی
بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، از فساد دور باشد و دنبال اشرافیگرى خودش نباشد




جهنم خردمندان بهتر از بهشت احمقهاست.
ویکتور هوگو





ارتباط با من در تلگرام: @unknowm_figure

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

بازخوانی سخنان تاریخی رهبر انقلاب درباره ریشه تاریخی عاشورا

 

عاشورا زمانی بوجود آمد که خواص طرفدار حق از ترس از دست دادن مال و پست و مقام حاکمیت باطل را پذیرفتند/ منشا انحراف جامعه، سقوط گروه اندک اما تأثیرگذاری است به نام خواص/ ابن زیاد خواصی را بین مردم می فرستاد که آنها را از جنگ با دشمن بترساند.

 

 

مقام معظم رهبری، با اندیشه ای ژرف و دانشی وسیع، درس ها، پیام ها و عبرت هایی از مدرسه ی عاشورا مطرح نموده و جان تشنه ی شنوندگان را از درس های سازنده و الهام آفرین عاشورا سیراب می نماید. نوآوری، طراوت بیان، خلوص، عامل بودن و زمان آگاهی سبب گشته، دُرهای صید شده از آموزه های عاشورایی زیر نور خورشید آگاهی بدرخشند، چشم ها را خیره کرده و از جان برآمده بر جان نشینند. در دوران سیاه ستم شاهی، که اختناق یزیدی نفس ها را در سینه ها حبس کرده بود و ضرورت مبارزه ای حسینی از هر جهت احساس می شد، در مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی از سویی غبار تحریف از چهره ی مکتب عاشورا می زداید و از دیگر سو پیام عاشورا را چنان ترسیم می نماید که راه مبارزه را روشن و فروخفتگان را بیدار و عاشقان کربلا را به آنجا می برد که چون یاران امام حسین علیه السلام نه از خیل دشمن می ترسند و نه از قساوت قساوت پیشگان هراسی به خود راه می دهند.

 

پس از به بارنشستن آموزه های حسینی در مقطعی از زمان و پیروزی اعجاب برانگیز انقلاب اسلامی ایران، این آموزه ها و درس ها در قالبی دیگر، به صورتی متین و راه گشا مطرح می شوند و راه زیستن را به پیروان نهضت حسینی، با تکیه بر آموزه های عاشورا می آموزد. در طول جنگ تحمیلی که درس های عاشورا و نهضت حسینی اوج یافته و الهام بخش ملتی بزرگ و حماسه آفرین می گردد، در خطابه ها و تحلیل هایی استوار، درس ایمان، فداکاری، ایثار، شهادت طلبی، بصیرت، دشمن شناسی، مقاومت و صبر را فرا روی نسل انقلاب ایران می گشاید. این درس ها اثری شگرف در مردان و زنان این مرز و بوم به جای می نهد که خود از آن چنین می گویند: در شب هفتم یکی از برادران شهید در اهواز شرکت کردم. میان این جوان ها حتی مردان میان سال، وقتی نگاه بر چهره ی آنها می کردم با همه ی دل احساس می کردم که دارم شهدای کربلا را زنده در مقابل خود می بینم. این حماسه آفرینان جهان امروز، این کسانی که حاضرند گرسنگی بکشند و مقاومت بکنند و اما آنچه را که به نظرشان خلاف رضای خداست انجام ندهند.[۱]

 

و مشاهدات خود از شهادت طلبی، بزرگ ترین درس عاشورا در آن شرایط سرنوشت ساز، را این گونه ترسیم می کند: وقتی ملتی حرفی ندارد که شهید بدهد و شهید بشود، هیچ قدرتی در مقابل او تاب مقاومت نخواهد آورد.[۲] ملت ایران با فراگرفتن همین درس ها، در صحنه های گوناگون مبارزه، در جبهه های مقاومت و ایثار و در سایر میدان ها، حماسه آفریدند و صحنه هایی افتخارآمیز و ماندنی در تاریخ شکوهمند ایران اسلامی ایجاد نمودند. سرانجام در پرتو این مقاومت ها، رشادت ها، ایثارها و جان فشانی ها، نظام مقدس جمهوری اسلامی به درختی تنومند و سترگ، که از بادها و طوفان ها باکی نداشت، تبدیل گردید. همه ی این ها به برکت درس های به یادماندنی و مکرر عاشورا بود که در ایران زمزمه گردیده و به الگوی بی نظیر مقاومت بدل شد. در شرایط کنونی و در سالی که با درایت رهبر معظم انقلاب به نام عزّت و افتخار حسینی نامیده شده، عبرت های عاشورا سازنده ترین گزینه است که ره آوردی گران سنگ را در پی دارد. با توجه به عبرت هاست که می توان از تکرار تاریخ و سلطه ی جباران و منافقان جلوگیری کرد. بدین روی به تبیین این بخش از رهنمودهای رهبر فرزانه ی انقلاب می پردازیم.

 

عبرت

نخست لازم است که مفهوم عبرت را توضیح دهیم. عبرت اسم نوع از مصدر عبور، به معنای گذر از آب و مانند آن و یا اسم مصدر از اعتبار است. کاربرد عبرت در جایی است که از امر قابل مشاهده ای، به امری غیرقابل مشاهده دست یابیم،[۳] به گونه ای که بتوانیم برای شناخت آن به امر مشاهده استدلال کنیم. عبرت از حوادث تاریخی یعنی عبور از ظاهر آنها و دست یافتن به پیامی که در درونشان نهفته است و رسیدن به سنت های حاکم بر تاریخ و به کار بستن آنها، به عبارت دیگر عبرت یعنی تجربه ی تاریخ و دست یافتن به آگاهی هایی که حوادث تاریخ از آن حکایت می کند. گرچه جوامع بشری در ادوار مختلف و اقوام گوناگون ویژگی هایی مختص به خود را دارند، ولی در اصول کلی و بنیادی به نقاط مشترکی می رسند که از آن به سنن تاریخی و قوانین حاکم بر آن یاد می شود. خداوند در قرآن به همین قوانین اشاره می نماید: «قد خلت من قبلکم سُنَنٌ فسیروُا فِی الأرض فانظروُا کیف کان عاقبة المکذبینَ»[۴] پیش از شما ملت هایی با روش ها و طریقه هایی بوده اند؛ در زمین گردش کنید، بنگرید سرانجام آنها که وعده های خدا را تکذیب کردند چه شد؟

 

و به عبرت و پند گرفتن از تاریخ و تأمل در زندگی پیشینیان برای کشف سنن حاکم بر تاریخ ارشاد می فرماید: «لقد کان فی قصصهم عبرة لاُولِی الألباب»[۵] در سرگذشت ایشان برای صاحبان خرد(خردمندان) عبرت است. مقام معظم رهبری به همین تأکید و سفارش می نماید: «قرآن به ما می گوید که از گذشته تاریخ درس بگیرید. حالا ممکن است بعضی ها بنشینند، فلسفه بافی کنند که گذشته برای امروز نمی تواند سرمشق باشد. این حرف ها را بعضی ها می گویند. می خواهند این ها را با شیوه های فلسفی ـ به خیال خودشان ـ درست کنند، نمی توانند! کاری به آنها نداریم. قرآن صادق مصّدق است و ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت می کند.»[۶] در خصوص حادثه ی کربلا و نهضت امام حسین علیه السلام عبرت گیری به چه معنا است؟ رهبر انقلاب معنای عبرت گیری از عاشورا را چنین تصویر می نماید:

 

«عاشورا به غیر از درس، یک صحنه عبرت است. باید انسان در این صحنه نگاه کند تا عبرت بگیرد. یعنی چه عبرت بگیرد؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند، بفهمد در چه حال و وضعیتی است. چه چیز او را تهدید می کند و چه چیز برای او لازم است. این را عبرت می گویند. یعنی شما از جاده ای عبور کردید، یک اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده است، مچاله شده و سرنشینانش نابود شده اند، می ایستید و نگاه می کنید، برای اینکه عبرت بگیرید. معلوم شود که چه جور سرعت و حرکتی، چه جور رانندگی ای به این وضعیت منتهی می شود. این هم نوع دیگری درس است. اما درس از راه عبرت گیری.»[۷] این رویکرد به عاشورا بیشتر وقتی ثمر بخش است که حاکمیت اسلامی در جامعه به وجود آمده باشد و عوامل قهقرایی که به صورت سلول های فاسد و مفسد در آمده اند از درون جامعه شروع به فعالیت کنند. هدف این است که چهره ی این عوامل ترسیم شود تا نحوه ی عملکرد آنها شناخته شود و برای جلوگیری از تکرار تاریخ و از میان رفتن ثمره ی مجاهدت ها، فعالیت آنها در نطفه خفه شود.

 

رهبر انقلاب عبرت ها را در همین راستا ارزیابی می فرمایند: «در مباحث مربوط به عاشورا سه بحث عمده وجود دارد: یکی بحث علل و انگیزه های قیام امام حسین علیه السلام است... بحث دوم بحث درس های عاشورا است... بحث سوم درباره عبرت های عاشورا است، که چند سال قبل از این، ما این مسأله را مطرح کردیم که عاشورا غیر از درس ها، عبرت هایی هم دارد. بحث عبرت های عاشورا مخصوص زمانی است که اسلام حاکمیت داشته باشد. حداقل این است که بگوییم عمده ی این بحث مخصوص به این زمان است، یعنی زمان ما و کشور ما، که عبرت بگیریم.»[۸] پندآموزی و عبرت گیری از هر حادثه ای به میزان اهمیت آن حادثه و آثار آن در حیات اجتماعی انسان، در طول تاریخ، بستگی دارد. بعد از واقعه ی بعثت خاتم پیغمبران، حادثه ای به عظمت و آثار عاشورا در جهت احیای بعثت و در نتیجه تأثیر در زندگی بشر پدید نیامده.

 

اولاً حادثه را باید فهمید که چقدر بزرگ است، تا دنبال عللش بگردیم. کسی نگوید که حادثه ی عاشورا، بالاخره کشتاری بود و چند نفر را کشتند. همان طور که همه ی ما در زیارت عاشورا می خوانیم: «لقد عظمت الرزیّه و جلت و عظمت المصیبه»؛ مصیبت خیلی بزرگ است. «رزیّه»، یعنی حادثه ی بسیار بزرگ. این حادثه، خیلی عظیم است. فاجعه، خیلی تکان دهنده و بی نظیر است.»[۹] عظمت حادثه را وقتی بهتر درک خواهیم کرد که شخصیت امام حسین علیه السلام را بشناسیم. او در کودکی محبوب پیامبر بود و آن حضرت او را سید شباب اهل جنت نامید و در دوران جوانی مورد احترام همگان بود. در علم و فضیلت و بزرگواری، همچون برادرش امام حسن علیه السلام، مانند خورشید، در میان مسلمانان، می درخشید.[۱۰]

 

عبرت های عاشورا

از مهم ترین آموزه ها و تعالیم عاشورا، در طول سالیان دراز و قرن های متمادی، عبرت آموزی این واقعه ی غم بار تاریخی است و باید اذعان داشت مهم تر از درس های عاشورا عبرت های عاشوراست.[۱۱] درس های عاشورا راه درمان را نشان می دهد و عبرت ها راه پیش گیری را، اندیشه های فعّال و ذهن های هوشیار از مشاهده ی کربلا و پدید آمدن این حادثه ی بزرگ و دردناک، در تاریخ صدر اسلام، به عبرت ها و چرایی ایجاد آن می رسند که برای انسان های کوتاه بین، گرفتار در قالب ها قابل دسترسی نمی باشد، زیرا آنها حوادث را تا ریشه های آن نمی توانند پی جویی کنند. حضرت آیة اللّه خامنه ای با طرح سؤالی ذهن ها را به عبرت های عاشورا و اعماق ریشه های آن می برد:

 

چرایی پیدایش حادثه ی عاشورا

«در بخش پیدایش حادثه ی عاشورا، چرایی رخداد حادثه مهم است. اتفاقی که افتاده است، در صدر اسلام است. من یک وقت گفتم[۱۲] که جا دارد اگر ملت اسلام فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله کار کشور اسلامی به جایی رسیده باشد که همین مردم مسلمان، از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاضی شان و قاری شان در کوفه و کربلا جمع بشوند و جگر گوشه ی همین پیغمبر(ص) را با آن وضع فجیع به خاک و خون بکشند!؟ آدم باید به فکر فرو برود که چرا این طور شد؟[۱۳] از آنجا که انقلاب اسلامی ایران را در همه ی مراحل الگو گرفته از نهضت حسینی می دانند انگیزه ی طرح این سؤال را یک درس عملی معرّفی می نماید: «من می گویم چه شد که کار به اینجا رسید؟ چرا امت اسلامی که آن قدر نسبت به جزئیات احکام اسلامی و آیات قرآنی دقت داشت، در یک چنین قضیه ی واضحی، این قدر دچار غفلت و سستی و سهل انگاری بشود که چنین فاجعه ای به وجود بیاید؟

 

این مسأله انسان را نگران می کند. مگر ما از جامعه ی زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین قرص تر و محکم تریم؟ چه کار کنیم که آن طور نشود؟»[۱۴] در عبرت های عاشورا سخن از ارتجاع جامعه است، سخن از انحرافی است که هدف بعثت را از میان می برد، سخن از سرنوشتی است که به سراغ همه ی ادیان گذشته و پیامبران آمد و کتاب آنها را تحریف و آئین آنها را بی خاصیت و بلکه در جهت اهداف دشمنان نبوّت قرار داد. سخن از خطری است که قرآن از آن چنین یاد می کند: محمد صلی الله علیه و آله نیست مگر رسول و پیامبری. پیش از او نیز پیامبرانی بودند. آیا اگر او درگذشت یا شهید شد شما به عقب برگشته و به جاهلیت خود رجوع می کنید؟ هر که از مسیر برگردد به خدا ضرر نخواهد رسانید. خداوند جزای نیک به شاکران عطا خواهد کرد.[۱۵] سخن از سقوط ارزش هاست، سخن از گردابی است که همه چیز را به کام خود فرو می برد و فرزندان راستین انقلاب را به قتلگاه می برد. گرچه سبط پیامبر و سید شباب اهل جنت باشد. رهبر معظم انقلاب می فرماید: «حالا عبرت کجاست؟ عبرت این جاست که چه کار کنیم جامعه آن گونه نشود. ما باید بفهمیم که آنجا چه شد که جامعه به اینجا رسید.»[۱۶]

 

تغییراتی در خواص جامعه

در جستجوی ریشه ی ارتجاع جامعه و ماجراهای بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و ضعف تدریجی جامعه ی اسلامی، بار مسؤولیت این گناه نابخشودنی را بردوش آن دسته از نخبگان طرفدار حق و فرزندان انقلاب می یابند که در پی کسب امتیازات دنیوی برآمده اند و در لغزش گاه دنیاطلبی، شهوت پرستی، مقام خواهی و مظاهر زندگی دنیا و مادیات لغزیده اند و ساده لوحان ناآگاه را نیز به دنبال خود کشانده اند: «وقتی خواص طرفدار حق در یک جامعه ـ با اکثریت قاطعشان ـ آنچنان می شوند که دنیای خودشان برایشان اهمیت پیدا می کند، از ترس جان، از ترس از دست دادن مال و از دست دادن مقام و پست، از ترس منفور شدن و تنهاماندن، حاضر می شوند حاکمیت باطل را قبول بکنند و در مقابل باطل نمی ایستند و از حق طرفداری نمی کنند و جانشان را به خطر نمی اندازند ـ وقتی این طور شد ـ اوّلش با شهادت حسین بن علی با آن وضع آغاز می شود، آخرش هم به بنی امیه و شاخه ی مروانی و بعد بنی عباس و بعد از بنی عباس هم، سلسله ی سلاطین در دنیای اسلام تا امروز می رسد.»[۱۷]

 

منشأ انحراف جامعه، انحراف و سقوط گروه اندک اما تأثیرگذاری است که خواص

منابع لیدر.ای ار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی